وقتی در دیدار با آیتاللهالعظمی خامنهای، از فرونشاندن پهپادهای آمریکایی سخن میگفت، حاضران متوجه بغض گلویش شدند. از او دلیل این بغض را جویا شدیم که در پاسخ گفت: «شاید نسل امروز متوجه این خبر نباشد که جهان از آن سخن میگوید. آرزوی دوران کودکی ما این بود که چگونه میتوانیم با غرب روبهرو شویم.» مجدی حسین، رئیس حزب اسلامی «العمل» مصر و از مبارزین و سیاسیون قدیمی این کشور، برای شرکت در اجلاس جهانی «اساتید دانشگاهها و بیداری اسلامی» به ایران آمد. او نخستینبار 27 سال پیش به علت اعتراض به حضور صهیونیستها در نمایشگاه کتاب قاهره دستگیر شد و آخرینبار آن پس از جنگ 22 روزهی غزه بود که مخفیانه خود را به اهالی غزه رساند تا از طرف مردم مصر، مقاومت و پیروزیشان را تبریک بگوید اما بلافاصله پس از بازگشت دستگیر و زندانی شد.
«اسلام و حکومتداری»، «آمریکا طاغوت زمان»، «احکام قرآن درباره پیروی از کفار و مشرکین» و «مقاومت پیروز شد» از جمله تألیفات مجدی حسین است. عصر روز دیدار با رهبر انقلاب اسلامی با او درباره
آسیبهای انقلابهای منطقه و ضرورت نظامسازی به گفتگو نشستیم.
حدود دو سال از آغاز «بیداری اسلامی» میگذرد و شما از کشوری به ایران آمدهاید که حاکمان پیشین آن مهمترین همپیمانان آمریکا و اسرائیل بودند. در این چند وقت، مصر دستخوش فرازونشیبهای فراوانی شده است. با توجه به تجارب شما اگر بخواهیم آسیبهای پیش روی این تحولات را بررسی کنیم -آسیبهایی که اکنون بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته- چه چالشهایی فراروی این انقلابها قرار دارد؟
یکی از چالشهای انقلابها این است که نظامِ سرنگونشده گمان میکند میتواند برگردد و شکست را نمیپذیرد. نهتنها حاکمیت پیشین، که تمام طبقههایی که سالها در آن حکومت منتفع بودهاند نیز طبیعتاً تلاش میکنند که دولت جدید را از داخل تضعیف کنند و کشور را به وضعیت ناامنی و هرج و مرج ببرند و میان مردم و انقلاب فاصله بیندازند تا به مردم القا کنند که انقلاب، موجب هرج و مرج شده ولذا نظام پیشین بهتر بود. مخالفان در این راه از تمام نیروهای خود در حکومت استفاده میکنند، چون نظام فقط یک رئیسجمهور یا هیأت وزیران نیست؛ قضات بزرگ و متوسط در تمام ادارات دولتی و پلیس هم حضور دارند.
چالش دوم ما نیروهای خارجی هستند. در شرایط کنونی آمریکا میخواهد بر کشورهایی که انقلاب در آنها صورت گرفته، تسلط پیدا کند. لذا میکوشد شرایطی پدید آورد که این کشورها نتوانند منافع خود را حفظ کنند. گاهی نیز تلاش میکند به نظام جدید کمک کند، اما نه از روی دوستی؛ در واقع به فکر سرنگونی این نظام است. این امکانپذیر نیست که حکام جدید بخواهند آمریکا را راضی نگهدارند و منافع خود را حفظ کنند. این امری غیر طبیعی است، زیرا اگر انقلاب بخواهد هرگونه اقدام جدیدی انجام دهد، منافع آمریکا به خطر میافتد. در اینجا است که برخی نیروهای محلی با نیروهای بینالمللی برای شکستدادن انقلاب از طریق ایجاد بحرانهای اقتصادی همدست میشوند.
مثلاً ما اکنون در مصر با بحران سوخت و قیمت مواد غذایی و نیز برپایی تظاهراتهای فراوان و درخواستها و مطالبات گروهی مواجه هستیم و بهسختی با همهی این بحرانها دست و پنجه نرم میکنیم. همچنین سوءاستفاده از دموکراسی در بیان مطالبات دیگر که امکان برآوردن آنها برای هیچ انقلابی پیش از اصلاحات وجود ندارد؛ مانند افزایش دستمزدها. از دیگر چالشهای پیش روی ما، مسدودکردن راهها و به آتش کشیدن راهآهن و ... است. اینها چالشهای مصر و تونس و تمام انقلابهای عربی است.
شما به تلاش غرب و بهویژه آمریکا اشاره کردید و آن را یک چالش برای انقلابها دانستید. به نظر شما برای جلوگیری از نفوذ غرب چه باید کرد؟
وظیفهی فعلی ما بصیرتبخشی به حاکمان جدید است و کمک به آنها برای تصمیمهای درست و مستقل از کشورهای بزرگ. در غیر این صورت، کشورهای ما همانند کشورهای اشغالی میشود. البته منظورم از اشغال، اشغال مرسوم از طریق نیروهای مسلح و نظامی نیست، بلکه به معنی نفوذ اقتصادی و سیاسی و رسانهای بیگانگان است. برای جلوگیری از این اتفاق باید حاکمان جدید را از این خطرها آگاه کنیم. باید در تصمیمگیریها در کنار آنها بایستیم و بابت هرگونه اشتباه آنها در زمینهی تعامل با آمریکا به آنها اعتراض کنیم.
انقلابهای ما علیه یک حاکم یا خانواده نبود، زیرا آنها فقط نقش یک مجری را داشتند. خطر واقعی که مردم برای مقابلهی با آن قیام کردهاند، نفوذ آمریکا در کشور است. باید مردم ما برای حفظ نظام از نفوذ آمریکا و صهیونیسم، هماهنگ و مراقب باشند و آنها را از کشور بیرون کنند. نباید هیچ کمک و همکاری غیر عادی آنها مانند وامگرفتن از صندوق بینالمللی پول یا اتحادیهی اروپا و کمکهای غربی را با این تصور بپذیرند که موجب حل مشکلات اقتصادی ما میشود.
باید به خودمان متکی باشیم. باید همکاری با کشورهای عربی و اسلامی را افزایش دهیم و حتی با کشورهای دیگر جهان مانند روسیه و هند و چین و آمریکای لاتین تعامل کنیم. جهان بسیار بزرگ است و میتوان با کشورهایی جز آمریکا و غرب نیز رابطه داشت.
به نظر میرسد یکی از راههای بنیادی مقابله با نظام سلطه، تلاش برای نظامسازی درست در این کشورها است؛ مخصوصاً با توجه به الگوهای نظامسازی رقیبی که در مقابل الگوی اسلامی قرار دارند. نظر شما در این باره چیست؟
این یک امر ضروری است، زیرا نمیتوان به استقلال رسید، مگر وقتی که یک منظومهی فکری متفاوت با منظومه فکری غرب داشته باشیم. ما باید تعریف جدیدی از علم داشته باشیم که با تعریف آنها متفاوت باشد و علم را در جهت منافع مردم و طبق ضوابط شرعی به کار گیریم و در دستیابی به علوم، متکی به خودمان باشیم. ما نباید منتظر باشیم که غربیها این علوم را در اختیار ما قرار بدهند یا ندهند، زیرا غرب این علوم را به ما نخواهد داد. منظور ما از استقلال، استقلال عمیق و واقعی است. ما تنها دشمنی سیاسی با غرب نداریم، از لحاظ فکری نیز با آنها دشمنی داریم و الگوی تمدنی ما با آنها متفاوت است. پس اگر به نظامسازی که رهبر انقلاب در سخنرانی خود به آن اشاره کردند، توجه نکنیم، شکست میخوریم. طبیعتاً دلیل اساسی فروپاشی سیستم گذشته این بود که جامعه را در برابر جنگ فکری بیگانگان حفظ نکرد و این مصونیت، با نظم جدید حاصل میشود.
نکتهی مهم دیگر این است که جنبش اسلامی نیروهای بسیاری دارد. این افراد باید فوراً جاهای خالی را پر کنند و دولت را پاکسازی کنند. سپس احزاب اسلامی باید تقویت شوند و نهفقط یک حزب. در کشور ما مجموعههای اسلامی زیادی وجود دارد که باید از همهی آنها استفاده کنیم تا نیروهای مورد نیاز دولت را آموزش دهند و آماده کنند. همین نیروها هستند که باید مبارزه با نظام پیشین در خیابانها را به مرحلهی مبارزه برای سازندگی و اقدامات فکری برای نظامسازی تبدیل کنند. این اتفاق به شکل محدود در مصر اتفاق افتاد. مثلاً ما 26 وزارتخانه داریم که فقط پنج یا شش وزیر آنها اسلامگرا هستند. این یک اقلیّت است و دولت اسلامی و حتی دولت إخوانالمسلمین نیست، باقی وزرا از دولت سابق هستند و به همان روش سابق هم عمل میکنند و توانستهاند همان نسبت قبلی خود را در دولت جدید حفظ کنند. در حالی که میشد به جای آنها شخصیتهای ملّی یا اشخاصی از جریانهای دیگر قرار بگیرند. پس باید تدریجاً این نیروها را وارد دولت کرد و به حمایت از آموزش و دانشگاهها به عنوان یک مسألهی استراتژیک توجه ویژه داشت تا رفتهرفته عناصر اسلامی این مراکز را در دست بگیرند و این نیز به وقت و زمان نیاز دارد.
رسانه نیز بسیار مهم است. آنچه که بیش از هر چیز دیگری انقلاب را تهدید میکند، تبلیغات منفی رسانهای است. در این زمینه باید قوانین و ضوابطی را برای رادیو و تلویزیون و شبکههای ماهوارهای و روزنامهها تعریف نمود. باید رسانهی اسلامی موفق نیز داشته باشیم که مردمی باشد و بتواند با مردم رابطه برقرار کند. معرکهی رسانهها بسیار مهم است.
به نظر شما تجربهی انقلاب اسلامی ایران چگونه میتواند به این انقلابها کمک کند؟
مهمترین ابزار غرب علیه ما جنگ روانی با هدف شکستن ارادهی ما است. آنها از طریق مزدورانشان سعی میکنند این نکته را القا کنند که بر خلاف آنها، ما در پایینترین مرتبهی عقلی هستیم و آنها از لحاظ علمی بسیار از ما جلوتر هستند. ما چارهای جز این نداریم که دست خود را به سوی آنها دراز کنیم و همه چیز خود را از آنها بخواهیم. حتی گاهی همین عبارات را در سخنان خود بهصراحت میگویند که ماباید از هرچه به ما میدهند، راضی باشیم. آنها میخواهند اعتماد به نفس را از ما بگیرند و تجربهی جمهوری اسلامی ایران از این حیث مهم است که در سه دههی گذشته مشکلات و چالشهای بسیاری -همچون تحریمهای اقتصادی و ...- را تحمل کرده از سر گذرانده است. ایران ثابت کرده که میتوان در برابر این چالشها مقاومت کرد و به پیش رفت. از همین رو ایران الگویی برای ملتهای منطقه شده تا بدانند که اسلامگراها هم میتوانند همانند گذشته از پیشرفتهای علمی برخوردار شوند.
ما میتوانیم خودمان زمام امور را به دست بگیریم. ما کارشناسان و خبرگان ممتازی در تمام زمینهها داریم؛ از جمله کارشناسان انرژی هستهای در ایران. ما باید زمینههای اجرای علمی را که دانشمندان ما فراگرفتهاند و همچنین زمینهی توسعه و پیشرفت این علوم را فراهم کنیم و این فناوریها را بومیسازی کنیم. این اتفاقی است که در ایران رخ داده است. پس همکاری و همگرایی کشورهای عربی و اسلامی میتواند راه را برای ما کوتاه کند تا به جای آنکه از صفر شروع کنیم، مسافتی را که ایران طی کرده است، ما در یک زمان کوتاهتری طی کنیم.
شما از سخنرانان در دیدار اساتید دانشگاههای جهان اسلام با رهبر انقلاب بودید. هنگامی که موضوع صحبت شما به پیشرفتهای علمی ایران رسید، بهخصوص هنگام اشاره به فرونشاندن پهپاد آمریکایی توسط ایران، شما بغض کردید و این حالت روحی شما بسیاری از حاضران را تحت تأثیر قرار داد. علت آن شرایط عاطفی شما چه بود؟
شاید نسل امروز متوجه این خبر نباشد که جهان از آن سخن میگوید. آرزوی دوران کودکی ما این بود که چگونه میتوانیم با غرب روبهرو شویم. در آن دوران اگر ما از مواجههی با آمریکا سخنی میگفتیم، ممکن بود ما را مسخره کنند. مسألهی ما همان چیزی است که رهبر انقلاب در نقل خاطرهشان از امام خمینی به آن اشاره کردند و این سخنرانی گویی تکرار آیهی «أَفَتَخشَونَهُم فَاللهُ أحَقُّ أن تَخشوه»1 بود. نقطهی ضعف ما تاکنون احساس خودکمبینی و احساس شکست روحی بوده است که به لطف خدا در حال برطرفشدن است.
اما امروزه هنگامی که مسلمانان میتوانند هواپیماهای آمریکایی با فناوری پیشرفته را بدون اینکه آسیبی ببیند، تصاحب کنند، این مایهی افتخار است. آرزوی ما این بوده که چگونه میتوانیم با این همه قدرت نظامی و اقتصادی غرب روبهرو شویم. پس این یک خبر عادی نیست، بلکه نشاندهندهی رقابت جدی ما با آمریکا در عرصهای بوده که آنها مدّعی پیشرفت در آن هستند. ما باید این پیروزیها را حفظ کنیم و اهمیت آن را بدانیم و آنها را در جنگ رسانهای نیز شکست بدهیم، زیرا آنها چنین اخباری را منتشر نمیکنند.